مدیریت محصول، مدیر محصول، مالک محصول، تیم محصول و اصطلاحاتی از این جنس چند وقتی است که جای خود را در شرکتها به عنوان یک پوزیشن سازمانی جدید باز کرده است. از همین رو بسیاری از شرکتهای حوزه نرمافزار به دنبال مدیر محصول برای محصول یا محصولات خود میگردند. جالب تر اینجاست، شرکتهایی که در این حوزه اطلاعات کمتری دارند با این تصور به سراغ این پوزیشن سازمانی میروند که از گوشه و کنار شنیدهاند که با اضافه شدن یک مدیر محصول خیالت از بابت همه چیز راحت میشود.اما نمیدانند که این تازه آغاز یک ماجراجویی است. ماجراجویی به شیرینی کشف مرزهایی جدید و البته چالش برانگیز که طرفداران و فعالان این حوزه را میطلبد.
از طرف دیگر هم متأسفانه همه شرکتها لزوم جذب یک مدیر محصول را درک نمیکنند و به شکل جدی به این موقعیت نگاه نمیکنند. اما در مقابل میدانند که موفقیت مبتنی بر داده است و برنامهریزی محصول برای موفقیت آن حیاتی است.
در این سلسله محتواها قصد داریم تا سفری را با همراهی شما شروع کنیم. سفری از جنس تجربی برای همه افراد علاقهمند به این حوزه، به خصوص شرکتهایی که میخواهند تازه وارد این مسیر شوند. سادهتر بگویم؛ میخواهیم در این مقالات از تجربیات خود و نحوه تشکیل تیم محصول ایران سرور بگوییم تا اگر قصد داشتید این واحد را برای شرکت خود راه اندازی کنید، در این مورد کمی دید داشته باشید.
اما پیش از آن فکر میکنم باید به محصول و تعاریف عمومی حول محور آن نگاهی داشته باشیم.
البته این نکته را در نظر داشته باشید که تیم محصول معمولا با یک یا دو نفر تشکیل میشود و برای رسیدن به بلوغ بالا حتما مدتی زمان لازم است. نقشها، سبکها و روشهای انجام کار، اهداف سازمان و محصول میتوانند تجربیات متناقضی را برای دیگران در هنگام مواجه با تیم محصول ایجاد کنند. البته خیال نکنید که آنچه در این محتواها گفته میشود چارچوب اصلی است. ما هم در این راه اشتباهاتی داشتیم، ضمن اینکه متد خاصی که به نظر ما درست بود را پیاده کردیم.
هدف ما در اینجا تیم محصول ایران سرور بسته به نوع محصول آن است و ممکن است با بعضی از تعاریف و نقشهای سازمان شما تفاوتهایی داشته باشد. هرچند سعی و تمام تلاش ما این است تا تیم محصول ایران سرور در مسیر درست خود گام بردارد و به بلوغ بالایی برای بهرهوری هرچه بیشتر محصول برسیم.
تاریخچه مدیریت محصول
مطالب زیادی در مورد مدیریت محصول منتشر شده و اکثر افرادی هم که در این حوزه هستند به این موضوع اشراف دارند. درست است که مدیریت محصول به معنای امروزی عمر کمی دارد، اما اگر نگاهی به تاریخ بیندازیم میبینیم که در سال 1931 آقای نیل مکلروی آگهی تبلیغاتی با عنوان “Brand Man”منتشر کرد که در آن صراحتا در مورد مدیریت محصول حرفی نشده بود و بیشتر به دنبال نیاز شرکت به استخدام افرادی بود که تمرکز آنها بر مدیریت برند باشد. اما در این یادداشت، او در مورد نیاز به نقش تبلیغات، مدیریت محصولات و کسانی که مدیریت فروش را هم به عهده بگیرند، صحبت کرده بود. این نظر کمی با توضیحات مدیریت محصول کنونی نزدیکتر است و آشنا به نظر میرسد.
اولین گامها در این زمینه در مورد تمرکز بیشتر روی برندسازی و نیاز به ایجاد یک نام تجاری برداشته شد. بعد از آن هیولت و پاکارد قدمهای بیشتری در این زمینه برداشتند و در شرکت خود به نام «هیولت پاکارد» که همه ما آن را به نام HP میشناسیم ساختار مبتنیبر گروههای محصولی که مستقیماً در تولید، توسعه و فروش هر گروه نقش دارند را ایجاد کردند. با این پیشرفتهای اولیه، نقش PM در اکثر شرکتها شروع به تمرکز روی ساخت محصولات، خدمات و نام تجاری آنها با مشتری کرد.
از سال 2000 نقش مدیر محصول به طور چشمگیری تکامل پیدا کرد و دورههای مختلف آموزشی در دانشگاهها در خصوص مدیریت برند و محصول برگزار شد. البته بازهم این مفهوم بیشتر در دنیای کالای فیزیکی توسعه پیدا کرد، نه در دنیای فناوری.
بعد از آن هم هرکدام از سازمانها و شرکتها با توجه به نیاز خود مدیریت محصول را تعریف کردند و آن را به کار گرفتند. درحال حاضر هم با اینکه یک چارچوب کلی از فرآیند کاری مدیر محصول وجود دارد، اما هیچ چیزی به صورت دقیق تعیین نشده است.
تیم محصول ایرانسرور از چه زمانی شکل گرفت؟
با به وجود آمدن نقش مدیر محصول، ایران سرور هم همگام با سایر کسب و کارها در اولین گام آذر ماه 99 اقدام به جذب نیروی متخصص در این زمینه کرد. نقشی که تازه به سازمان اضافه شده بود و قرار بود تا به عنوان مدیر محصول بخشی از کارها را انجام دهد.
خب، مسلما برای هرکسی که به عنوان مدیر محصول ابتدا وارد یک سازمان میشود، شناخت بخشها و دپارتمانهای مختلف به خصوص تیم توسعه مهمترین کار است. رفت و آمد و آشنایی با اعضای تیمها و برگزاری جلسات روزانه برای آشنایی بیشتر با روند کارها در اولویت قرار داشت و روزها به همین منوال گذشت.
با نزدیک شدن به پایان فصل مهمترین موضوع تعیین نقشه راه برای زمستان تیم توسعه بود. کاری که باتوجه به عدم آشنایی کامل چندان آسان هم نبود. در هر صورت اولین نقشه راه فصلی توسط اولین مدیر محصول نوشته شد و در دستور کار تیم توسعه قرار گرفت.
با شروع فصل زمستان تنور کار در تیم توسعه با وجود مدیر محصول داغ شده بود. سر مدیر محصولمان هم حسابی شلوغ بود که بهمن ماه همان سال دو عضو دیگر به واحد محصول اضافه شدند و اولین تیم کوچک محصول به این ترتیب شکل گرفت.
اهداف چگونه شکل گرفت و چالشهای پیشرو چه چیزهایی بودند؟
حالا تیم محصول با سه عضو شکل گرفته بود و بار سنگینی را روی شانههای خود احساس میکرد. هر تیم بسته به نوع عملکرد انتظاراتی از واحد محصول داشت. در ابتدای کار جزئیات زیاد مشخص نبود و یک راه کلی باتوجه به تعریف مدیر محصول مشخص شده بود. نفرات جدید خیلی زود با نحوه انجام کار سازگار شدند. اما کار زیاد بود و وقت کم.
پس از همان ابتدا کار شروع شد. تعیین نقشه راه (RoadMap) برای تیمهای توسعه و فنی به عنوان مهمترین هدف تیم محصول در نظر گرفته شد. برای پیشبرد بهتر کارها از اسکرام (Scrum) کمک گرفتیم و روش چابک (Agile) را مدنظر قرار دادیم تا کارها مرتب و سریع پیش بروند.
تعیین نقشه راه
باتوجه به اینکه فقط یک ماه تا پایان سال فرصت داشتیم، اولین و مهمترین کار تعیین نقشه راه سال بعد و هماهنگی با تیمهای مختلف بود. ضمن اینکه باید به صورت جزئی نقشه راه بهار را هم تعیین میکردیم. در گام اول یک پیشنویس اولیه از نقشه راه 1400 تهیه شد و با سایر تیمها جلسه گذاشتیم تا آنها را هم از این برنامه مطلع کنیم و نظر آنها را هم بدانیم. در نهایت توانستیم به موقع نقشه راه سال 1400 را نهایی کنیم و یک گام بلند برداریم.
نقشه راه معمولا یک نمای کلی درباره کلیه جنبههای محصول را مشخص میکند. نقشه راه شامل اطلاعات کلی از چشمانداز، برنامهها، اهداف، موقعیت در بازار، امکانات جدید، منابع، جدول زمانی، تغییرات بنیادین و اصلی یک مجموعه یا محصول را در بر میگیرد.
به تعریفی دقیقتر نقشه راه نشان میدهد که تیم توسعه در حال ساختن چیست. همچنین انتظارات روشنی از چگونگی توسعه محصول در ماههای آینده را نشان میدهد.
اسکرام
همانطور که احتمالا میدانید، اسکرام چارچوبی است برای کار تیمی موثر جهت تولید و تحویل مستمر محصولات پیچیده. در ابتدای کار وقتی صحبت از اسکرام شد، بعضی تیمها دید خوبی نداشتند، اما وقتی با فرآیند و نوع کار آشنا شدند و دیدند کار تیمی موثرتر انجام میشود و کارها معمولا در بازههای زمانی یک ماهه یا کمتر به بازار عرضه میشود.
در اسکرام، نقش و کار هرکس مشخص است و کارها برطبق روال و تعاریفی از پیش تعیین شده انجام میشود. تغییرات خیلی راحتتر انجام میشود و تیمها نتایج بهتری را از هر اسپرینت میگیرند. برگزاری جلسات Retro، Daily Scrum و Sprint Planning از جمله کارهایی بود که باعث رشد و منظم شدن کارها شد.
البته در ابتدای کار با چالشهای مختلفی روبرو بودیم. یکی از این چالشها شکستن کارها و قرار دادن در هر اسپرینت بود، به طوری که بتوان کار را تمام کرد.
وقتی چند اسپرینت گذشت و تیمهایی که تجربه کمتری داشتند، نتایج بهتری گرفتند، مشتاقانه به دنبال کسب تجربههای جدیدی در این زمینه رفتند و به این ترتیب تیم محصول توانست خیلی زود اسکرام را داخل تیمها پیادهسازی کند.
اجایل
روش اجایل یکی دیگر از روشهایی بود که هرچند قبل از این هم در تیمها اجرایی میشد، اما با حضور مدیران محصول و استفاده از روشهایی مثل اسکرام سر و شکل دقیقتر و منظمتری به خود گرفت. تفکر اجایل با اسکرام گره خورده و بررسی و یادآوری آن میتواند نتایج خوبی را در نتیجه محصول ارائه دهد.
به همین خاطر با در نظر گرفتن مانیفست اجایل و پایه گذاری اصول 12 گانه تفکر اجایل توانستیم اتفاقات خوبی را برای محصولاتمان رقم بزنیم.
تجربه آموزی در کنار نگاه به آینده
بعد از گذشت حدود 9 ماه، تیم محصول اکنون جایگاه خود را با 5 عضو پیدا کرده و توانسته در بسیاری از فرآیندهای مختلف برنامهریزی دقیق و مدونی داشته باشد. در عین حال هیچ کاری خالی از اشتباه نیست و ما هم در این مسیر اشتباهاتی داشتیم و همیشه سعی کردیم تا به سمت وضعیت مطلوبتری گام برداریم.
اشتباهات ما باعث شدند تا نگاه دقیقتری به آینده داشته باشیم و آموزش را هیچ وقت از یاد نبریم. به همین خاطر هم گروهی داریم و در آنجا معمولا یکدیگر را از آخرین مقالات و مطالب آگاه میکنیم. هدف ما این است تا هر روز یاد بگیریم و بتوانیم از داشتههایمان استفاده کنیم.
در مقالات بعدی سعی میکنم از خاطرات و تجربیات خوب و بدمان برای شما بگویم تا شما هم در جریان روند کار بیشتر قرار بگیرید.