انسانها ذاتاً بازی کردن را دوست دارند. چه کسی بدش میآید که سرگرم شود و چهچیزی بهتر از بازی منجربه سرگرمی میشود؟! شاید قبلترها نسبتبه این موضوع گارد وجود داشت. هنوز هم بیشتر مردم فکر میکنند بازی کردن مخصوص کودکان است و در بزرگسالی نباید وقت را هدر داد؛ اما همهچیز بهآرامی در حال تغییر است. گیمیفیکیشن هم در حال پیدا کردن جایگاه خود!
از چندسال قبل که استریمرها درآمدهای نجومی به جیب زدند، کمکم نگاهها نسبتبه این مقوله تغییر کرد. این تغییر تا جایی پیش رفته که بازیهای Play-to-Earn، بهعنوان یکی از مهمترین دستاوردهای بلاک چین، سروصدای زیادی به پا کردند. هیچوقت فکر میکردید در ازای بازی کردن پول دربیاورید؟! خب با بازیهای Play-to-Earn این رویا عملی میشود! اگر دوست دارید بیشتر راجعبه این مباحث بدانید، توصیه میکنیم سری به دسته دنیای بلاک چین و کریپتو بزنید. مخصوصاً مقالات متاورس چیست و معرفی NFT که ارتباط مستقیمی با این نوع بازیها دارند.
در این مقاله، میخواهیم راجعبه گیمیفیکیشن صحبت کنیم. موضوعی که باعث میشود کسبوکارها از این خصوصیت انسانها نهایت استفاده را بکنند. خصوصیت لذت بردن از بازی! ابتدا تعریف و هدف گیمیفیکیشن را بررسی میکنیم. پس از صحبت راجعبه اصول و پیشنیازهایش، مواردی از نمونه های موفق گیمیفیکیشن در بازاریابی را بهصورت مطالعه موردی (Case Study) مرور خواهیم کرد.
گیمیفیکیشن چیست؟
گیمیفیکیشن از آن دسته مفاهیمی است که ابهامات زیادی در تعریف آن وجود دارد؛ در واقع، بسیاری با تعاریف اشتباهی که از آن دارند، در اجرای درستش هم ناکام میمانند.
با استناد به دیکشنری معتبر Merriam-Webster، منظور از گیمیفیکیشن، استفاده از بازی یا المانهای بازیگونه برای تشویق به مشارکت است! ما مشخصاً راجع به گیمیفیکیشن در کسب و کار صحبت خواهیم کرد، پس باید کمی این تعریف را دستکاری کنیم.
وقتی هنگام طراحی سایت یک کسبوکار، جنبههای مختلف بازیها را در آن پیادهسازی میکنیم، از گیمیفیکیشن استفاده کردهایم. هدف از گیمیفیکیشن، سرگرم کردن مخاطب برای جلب توجه او و نگه داشتن او در سایت است! همانطور که در ابتدا هم گفتیم، ذات آدمیزاد طوری است که بازی کردن را دوست دارد؛ به همین خاطر، با دخیل کردن جنبههای مختلف بازی در سایت کسبوکار، تلاش میکنیم مخاطب را با محتوا درگیر کنیم.
در واقع میخواهیم بازدیدکننده، هنگامی که در سایت حضور دارد، تجربهای لذتبخش، مثل زمانی که مشغول بازی است داشته باشد.
تا به اینجا، چندبار از جنبههای مختلف گیم و بازی صحبت کردیم؛ منظورمان المانهایی مثل کسب امتیاز، انجام یک کار مشخص یا وظیفه (اصطلاحاً Task)، عبور از مراحل مختلف، رقابت با باقی بازدیدکنندگان و …
نکته خیلی مهم: اگر قصد استفاده از گیمیفیکیشن را دارید، یادتان باشد که قرار نیست یک بازی بسازید! در نهایت، پای کسبوکاری در میان است که باید سودده باشد. دلیل استفاده از گیمیفیکیشن، درگیر کردن بیشتر مخاطبان با خلق تجربه بازی کردن است و نه ساخت یک بازی که مخاطب برای انجام آن وارد سایتتان شود! خب کسی که بخواهد بازی کند میرود سراغ این همه سایت و پلتفرم مخصوص این کار. اصلاً دستههای پلیاستیشنش را برمیدارد و با کنسول بازی میکند. مسلماً شما توانایی رقابت با Activision و Ubisoft را ندارید! به همین خاطر است که رعایت تعادل اهمیت بسیار ویژهای دارد.
در مورد ترجمه فارسی Gamification، برخی از لغت بازی سازی استفاده میکنند برخی دیگر بازی آفرینی را ترجیح میدهند. ما انتخابمان همان گیمیفیکیشن است و در ادامه هم از همین لغت استفاده میکنیم.
حالا که با تعریف این مفهوم آشنا شدید، در بخش بعدی بیشتر راجعبه هدف گیمیفیکیشن صحبت خواهیم کرد.
هدف گیمیفیکیشن چیست؟
گیمیفیکیشن بهمنظور تحریک کاربر یا حتی کارکنان یک مجموعه برای تعامل بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد؛ پس میتوان گفت، هدف از گیمیفیکیشن درگیر کردن بازدیدکنندگان برای همکاری است.
خود گمیفیکیشن و درگیر کردن کاربر، در نهایت وسیلهای برای رسیدن به هدفی مهمتر یا والاتر خواهد بود. هدفی که برای هر مجموعهای میتواند متفاوت باشد. شاید گیمیفیکیشن در یک کمپین بازاریابی جشن سال نو باشد و هدف از آن، درگیر کردن مخاطب برای گرفتن شماره تلفن او باشد. یا هر نوع داده دیگری. شاید گیمیفییشن بهمنظور ترغیب مخاطب به خرید در بلک فرایدی باشد و کلی شاید دیگر.
خیلی جالب است که برخلاف انتظار عموم، گیمیفیکیشن محدود به کسبوکارها و البته بهخصوص سایتها نیست. هرجایی که قرار باشد کاربر، تعامل و ارتباط بیشتری از خود نشان دهد، گیمیفیکیشن کارساز خواهد بود. البته خب موضوع مقاله کاملاً راجعبه کاربرد گیمیفیکیشن در کسب و کار است! مسائل دیگر را از بحثمان دور میکند.
تاثیر گیمیفیکیشن در کسب و کار
اگر گیمفیکشن در کسب و کار بهدرستی استفاده شود، میتواند تاثیرات مثبت بسیاری داشته باشد. اجازه دهید رسالت گیمیفیکیشن را مجدداً یادآوری کنیم. درگیر کردن مخاطب با محتوای موجود در سایت! میتوان با قطعیت گفت که هدف نهایی هر سایتی، این است که بازدیدکننده محتوای موجود را مصرف کند و در یک مسیر به سمت هدف نهایی که (به احتمال قوی) فروش است، حرکت کند.
گیمیفیکیشن بیشتر از بازاریابی، به فروش کمک میکند؛ اما این به آن معنا نیست که گیمیفیکیشن در بازاریابی فایدهای ندارد! راستی، تفاوت فروش و بازاریابی را میدانید؟!
بازاریابی، فرایند انتقال محصول یا خدمت از مجموعه به بازار است. این کار از طریق کمپینهای مختلف انجام میشود. در حالی که فروش، فرایند انتقال محصول یا خدمت از بازار به دستان مشتری است!
به بیانی دیگر، فروش نیاز مجموعه را برطرف و سود را به حساب مجموعه واریز میکند. در حالی که هدف بازاریابی، رفع نیاز بازار با محصول یا خدمتی است که خواهان دارد! اگر دوست دارید بیشتر راجعبه تفاوت فروش و بازاریابی بدانید، به سایت indeed سری بزنید.
وقتی کاربر وارد سایتی شود و تجربه جذابی مثل بازی کردن داشته باشد، بدون شک کسبوکار هم از این حس او منتفع خواهد شد. Gamification باید طوری پیادهسازی شود که مشتری را به زیبایی هرچه تمامتر در مسیر درست هدایت کند. درضمن، روایت داستان برند با المانهای مختلف و در طی این مسیر، میتواند یکی دیگر از دستاوردهای گیمیفیکیشن باشد.
نکته خیلی مهم: گیمیفیکیشن قرار نیست مناسب تمام کسبوکارها باشد. بستگی به عواملی مثل مخاطبین، نوع کسبوکار و … دارد.
در بخشهای بعدی، راجعبه چگونگی اجرای گیمیفیکیشن صحبت خواهیم کرد. بیایید راجعبه اصول گیمیفیکیشن صحبت کنیم.
اصول گیمیفیکیشن چیست؟
اول از همه: اگر گیمیفیکیشن A برای کسبوکار X جواب داده است، لزوماً قرار نیست برای کسبوکار Y هم موفق عمل کند! میخواهیم بگوییم نسخه یکسانی وجود ندارد و هر مجموعه، باید برنامه مختص به خود را برای پیادهسازی Gamification داشته باشد.
البته برخی قواعد کلی هم وجود دارند که در این بخش به آنها خواهیم پرداخت.
کیفیت قربانی نشود
برخی آنقدر غرق در گیمیفیکیشن و اضافه کردن المانهای مختلف میشوند که کیفیت را قربانی میکنند! اشتباهی مهلک.
باز هم تاکید میکنیم، هدف از گیمیفیکیشن، جلب توجه کاربر برای مصرف محتوا است؛ حال اگر این محتوا کیفیت لازم را نداشته باشد، همه تلاشها برای هیچ خواهد بود.
شورش را در نیاورید!
یک کسبوکار که سعی میکند با استفاده از المانهای بازی، تجربهای جذاب برای کاربران و بازدیدکنندگان رقم بزند؛ اما وقتی بیش از حد سراغ گیمیفیکیشن بروید، از هدف اصلیتان دور خواهید شد. مسلماً این چیزی نیست که میخواهید.
تا جایی که بازی جذاب بود، آن را ادامه دهید، هرجا که حوصلهسربر شد، متوقفش کنید.
برای بازدیدکننده راه فرار داشته باشید
همه کاربرانی که از سایتتان دیدن میکنند، لزوماً حوصله بازی کردن ندارند. برخی از آنها، دنبال مورد خاصی میگردند و میخواهند در سریعترین زمان ممکن به جواب برسند. همیشه راهی برای این افراد کنار بگذارید تا بتوانند بدون گیمیفیکیشن به خواستهشان برسند.
مثلاً فرض کنید مشتری محصول شما را تهیه کرده و دنبال راهنمای استفاده از آن است؛ در چنین حالتی، ورود او به سایت بهخاطر پیدا کردن پاسخ برای سوالی مشخص است. مشغول کردن او با گیمیفیکیشن، بهجای اینکه او را بیشتر با محتوا درگیر کند، باعث فراری دادنش خواهد شد.
فضای رقابتی ایجاد کنید
البته این از آن دسته اصولی است که شاید برای همه کسبوکارها به کار نیاید؛ اما تجربه ثابت کرده است که عموم مردم علاقه زیادی به رقابت و برنده شدن دارند.
مثلاً با فراهم کردن امکان انتشار امتیازات در شبکههای اجتماعی، هم روحیه رقابتی مخاطب را راضی خواهید کرد و هم آگاهی از برندتان (Brand Awareness) بهمیزان قابلتوجهی افزایش پیدا خواهد کرد. در نتیجه، بازدیدکنندگان بیشتری به سایتتان میآیند.
سادگی و سهولت را از بین نبرید
یکی از مهمترین اصول طراحی هر سایتی، سادگی است! این اصل باعث میشود ذهن مخاطب درگیر مسائل غیرضروری نشود.
اگر بیشازحد غرق گیمیفیکیشن شوید، احتمال نابود کردن این اصل هم وجود خواهد داشت. متأسفانه بسیاری این موضوع را جدی نمیگیرند و ضربه شدیدی به مجموعهشان وارد میکنند. با دستهای خودشان!
در چنین حالتی، نهتنها گیمیفیکیشن موفق عمل نخواهد کرد، بلکه نرخ بازدید از سایت هم کاهش پیدا خواهد کرد.
میخواهیم مخاطب را درگیر محتوایمان کنیم؛ جالب اینکه حفظ تعادل، یکی از لازمههای انجام این کار است.
برای هر مرحله جایزه تعیین کنید
جایزه نگرفتن میتواند لذت بازی کردن را پودر کند! حتی وقتی با دوستانتان منچ بازی میکنید، با اینکه میدانید درصورت اول شدن، عملاً هیچ عایدیای نصیبتان نخواهد شد، صرفاً برتری در یک جمع دوستانه ارضایتان خواهد کرد.
قرار نیست لزوماً جایزههای نقدی و گرانقیمت برای هر مرحله در نظر بگیرید. حتی ارائه یک محتوای مفید در پایان هر مرحله هم کار ارزشمندی است. به این ترتیب، گیفیکیشن موفقی را خواهید داشت که درصد زیادی مشتاق به درگیری با آن هستند.
نکته: هربار که کاربر معمایی را حل میکند، میزان توجهش کاهش پیدا میکند؛ سعی کنید با ارائه محتوای مناسب، نهایت استفاده را از این شرایط ببرید.
داستانپردازی را فراموش نکنید
Red Dead Redemption 2 را بازی کردهاید؟! علاوهبر گیمپلی و گرافیک بینظیر، این بازی داستان شاهکاری دارد! مگر میشود بازی داستانی جذاب نداشته باشد؟!
پس یکی از اصول گیمیفیکشن در کسب و کار، بیان یک داستان گیرا و جذاب است. بالاتر گفتیم که داستان برندتان را طی مراحل مختلف تعریف کنید. اگر فکر میکنید داستان جذابی ندارید، بگذارید بگوییم که اگر راوی خوبی باشید، بدترین داستانها هم جذاب خواهند بود.
بعد از هر مرحله، کمی بازی را سختتر کنید!
روی کلمه کمی تاکید ویژهای داریم. مجدداً یادآور میشویم که هدف شما ساخت بازی نیست؛ اگر بیشازحد سخت بگیرید، مخاطب را از دست خواهید داد.
اما اگر از ابتدا تا انتها درجه سختی هیچ تغییری نکند، بازیتان خیلی زود حوصلهسربر خواهد شد.
حالا که اصول گیمیفیکیشن را میدانید، بخش بعدی را بخوانید تا با پیشنیازها هم آشنا شوید.
پیشنیازهای طراحی گیمیفیکیشن موفق
درست مثل هرکاری دیگری در حوزه کسبوکار، بازاریابی و البته فروش، موفقیت گیمیفیکشن هم منوط به داشتن استراتژی مناسب است! نداشتن استراتژی، مثل این است که بیجهت دور خود بچرخید. بدون اینکه هدف مشخصی داشته باشید یا سرانجام کارتان را بدانید.
پس قطعاً اولین پیشنیاز طراحی گیمیفیکیشن موفق، داشتن استراتژیای است. در ضمن، برای طراحی استراتژی، لازم است که مخاطبتان را بهخوبی بشناسید و با علایقش آشنا باشید.
انتخاب استراتژی مناسب برای گیمیفیکیشن در کسب و کار، به 3 عامل بستگی دارد:
- نوع کسبوکار
- اهداف مجموعه
- ترجیحات مشتری و مخاطبین
این یعنی چیزی به نام استراتژی خوب وجود ندارد؛ چراکه هر کسبوکاری بسته به نیازهایش، باید استراتژی متناسب با فعالیتهای خودش را پیدا کند تا Gamification موفقی داشته باشد.
حتماً باید برنامهای مشخص برای تشویق بازدیدکنندهها به انجام مراحل داشته باشید؛ در حالی که گزینه دوم همیشه روی میز باشد؛ یعنی اگر مخاطب علاقهای به انجام این کار نداشت، خیلی راحت به قسمت موردنظرش هدایت شود. بالاتر هم به این موضوع اشاره کردیم. همان موضوع راه فرار!
همچنین سعی کنید برنامه گیمیفیکیشنتان را در شبکههای اجتماعی مجموعه پروموت کنید. لیست امتیازات، شبکههای اجتماعی و محدودیت زمانی، عواملی هستند که در جذاب شدن گیمفیکیشن تأثیر به سزایی دارند.
مسئله بسیار مهم دیگر، داشتن برنامهای برای اندازهگیری موفقیت است. حتی قبل از اجرا، باید بدانید که چگونه میخواهید موفقیت یا عدم موفقیت گیمیفیکیشن را اندازه بگیرید. یکی از مهمترین قابلیتهای دنیای دیجیتال، امکان اندازهگیری تقریباً همهچیز است.
تقریباً از همهچیز صحبت کردیم، بیاید با یک اشاره مختصر به برخی از نمونه های موفق گیمیفیکشن در بازاریابی، این مقاله را تمام کنیم.
نمونه های گیمیفیکیشن در بازاریابی
در مقالهای از سایت Gamify، به 7 مورد از نمونههای موفق گیمیفیکیشن در بازاریابی پرداخته شده است. ما برای اینکه این مقاله خیلی طولانی نشود، تنها به 3 مورد شناختهشدهتر میپردازیم؛ اما اگر دوست دارید مثالهای بیشتری بدانید، میتوانید از لینک بالا استفاده کنید.
1- KFC (حمله میگویی!)
وقتی این برند میخواست لیست جدیدی از غذاهای میگویی را به منویش اضافه کند، برای افزایش آگاهی نسبت به این تغییر، یک AdverGame ساخت. این عبارت ترکیب دو کلمه Advertise بهمعنی تبلیغ و Game بهمعنای بازی است. میتوان گفت بازیای ساده که برای اهداف تبلیغاتی ساخته میشود.
AdverGame کی اف سی، ماهیتی مثل بازی Fruits Ninja داشت و شدیداً موفقیتآمیز بود! بهحدی که KFC مجبور شد برای مدتی کمپین را متوقف کند؛ چراکه بهخاطر درخواست بیشتر از تصور مخاطبان، برای تهیه مواد غذایی و منابع به مشکل خورده بود.
2- M&M (چوبشور مخفی)
کمپانی مشهور ساخت اسمارتیز، اپلیکیشن یک بازی ساده را طراحی کرد. در این بازی باید در بین تصویری پر از اسمارتیزهای M&M، چوبشور مخفی شده را پیدا کنید. یکی از معروفترین نمونه های گیمیفیکیکشن در بازاریابی همین اپلیکیشن است.
جالب است بدانید این بازی بهتنهایی، منجربه 25 هزار لایک جدید و 60 هزار بهاشتراکگذاری، در پروفایل فیسبوک کمپانی شد.
3- دولینگو (یادگیری زبان با بازی)
کل اساس اپلیکیشن دولینگو بر گیمفیکیشن استوار است! مخاطبین این کسبوکار، افرادی هستند که قصد یادگیری زبان جدیدی را دارند. متدهای یادگیری قدیمی حوصلهسربر هستند؛ مدرسههای خودمان را به یاد بیاورید.
دولینگو زبان جدید را در قالب بازی به کاربر یاد میدهد. تصاویر کارتونی و جذاب یکی از اصلیترین وجهههای این اپلیکیشن هستند. دولینگو آنقدر خوب است که با اختلاف نسبتبه دیگر رقبایش در زمینه آموزش زبان، در صدر قرار گرفته است.
این هم 3 مورد از نمونه های گیمیفیکیشن در بازاریابی.
نتیجهگیری
مخاطب که سرگرم شود، رضایتش هم جلب میشود. این همان کاری است که گیمیفیکیشن انجام میدهد: سرگرم کردن کاربر! وقتی با استفاده از المانهای بازیگونه مختلف مثل طراحی وظایف و مراحل مختلف و سیستمهای امتیازدهی، تجربه بازی کردن را به کاربر منتقل میکنید، در واقع از Gamification استفاده کردهاید.
اینکه چطور و با چه استراتژیای از گیمیفیکیشن استفاده کنید، موضوعی است که به کسبوکار، مخاطب و حتی نوع محتوایتان بستگی دارد. اگر اصول اولیه این مفهوم را رعایت کنید و یک استراتژی مناسب بچینید، گیمفیکیشن میتواند تأثیرات مثبت زیادی در کسبوکارتان داشته باشد.
در این مقاله راجعبه همهچیز این مقوله صحبت کردیم. اگر قسمتی را جا انداختیم یا برایتان مبهم است، حتماً در قسمت کامنتها مطلعمان کنید.
برای نوشتن این مقاله، علاوهبر منابعی که در طول متن به آنها اشاره کردیم، از نوشتهای در سایت SPINX هم کمک گرفتیم تا مطلبی مفید و کامل برایتان آماده کنیم.